جدول جو
جدول جو

معنی سرخ چنک - جستجوی لغت در جدول جو

سرخ چنک
سینه سرخ، نام پرنده ایست
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ رَ)
به رنگ سرخ:
فرق بر و سینه سوز و دیده دوز و مغزریز
دربار و مشک سای و زردچهر و سرخ رنگ.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 51)
لغت نامه دهخدا
(سُ سَ رَ)
نام مرغی است که سر او سرخ میباشد و او را بعربی حمّره خوانند. (برهان) (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
(سُ خِ)
اشهب. اشقر. (مهذب الاسماء). صفت اسب است
لغت نامه دهخدا
(سُ چَ / چِ)
آنکه چشم او سرخ باشد: عمر رضی اﷲ عنه مردی بود بلندقامت و تناور، سرخ چشم و اسمر. (مجمل التواریخ) ، کنایه از جلاد و مردم خونریز. (برهان) (انجمن آرا) :
جوقی از این زردگوش گاه غضب سرخ چشم
هر یک طاغی و دیو رهبر طغیان او.
خاقانی.
آن مؤذن سرخ چشم سرمست
قامت به سر زبان برآورد.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 506)
لغت نامه دهخدا
(سَ خُ نَ)
دهی از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند. دارای 438 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرخ سرک
تصویر سرخ سرک
یکی از گونه های سهره است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخ رنگ
تصویر سرخ رنگ
آنچه به رنگ سرخ باشد سرخ فام قرمز رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخ چشم
تصویر سرخ چشم
آنکه داری دیدگان سرخ رنگ باشد، جلاد مرد خونریز
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ی سینه سرخ
فرهنگ گویش مازندرانی
سرخ همانند زغال افروخته
فرهنگ گویش مازندرانی
گیره ی چارقد زنان شامل دو عدد سکه ی نقره ای بوده و به وسیله
فرهنگ گویش مازندرانی
ولیک سرخ، از تیره ی گل سرخ و از گونه ی زالزالک وحشی که نوعی
فرهنگ گویش مازندرانی
به دقت جستجو کردن، سر سنگینی و تغییر رفتار در اثر دل خوری
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی برنج نامرغوب که رنگش به سرخی زند
فرهنگ گویش مازندرانی
چانه دراز
فرهنگ گویش مازندرانی